حلقه های تدخین
** حلقه هایِ تدخین **
پُک محکمی به خاطراتت زدم
حلقه ی دودش را با انگشت می چرخانم
ریه هایم خفگی را زندگی می کند
ولی زندگی را نه...
شاید این تدخین، تدفین عشقمان شود
و
در سوگش تلخ ترین بوسه ی آخر را می چِشَم
تا
عَزایِ سیاهِ چشمانت
مرگ احساس را
در من شاهد شود.
در خماریِ اندوه
دود خفه ام کرد ولی نکشت
تا حلقه ات انگشتم را خفه نکند ...
+ نوشته شده در جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 0:12 توسط میترا کریمیان
|