آغوش در آغوش
آغوش در آغوش کشیدم نکشم منت کس را
تکرار مکرر به درِ خانه نمودی
سیگار به سیگار بسوزاند هوای نفسم را
ای وای اگر پنجره یا در نگشودی
از کوچه به کوچه ، صدای سخنت را
با پچ پچی از غیبت بسیار شنیدی
تیمار به بیمار نشد درد دلش را
چون چک چک اشک از رخ تب دار بدیدی
تقدیر قَدَر چون که چنین کرد قضا را
دیوار به دیوار بر آن تکیه نمودی
بیهوش در آغوش فلک جان بده یارا
سرتاسر این راه چو همراه نبودی