مینای عقیق دل
سوگند به آن جام که در دست تو بشکست
وان باده ی یکدست
از آن دم میثاق تو تا لحظه ی پیوست
با این دل سرمست
در پیچ و خم غایت آن کوچه ی بن بست
تا باغ فرا دست
هر شب به تمنا غم تو همدم و یار ست
گو دل بتو بستست
آن روز که رفتی ز برم روز گسست است
آن جام شکستست
آن جام شکستست
آن جام شکستست
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 14:43 توسط میترا کریمیان
|